ترشحات ذهنی یک بیمار بی خواب

ساخت وبلاگ
دو تا داستان وهم آلود از جولایی خوندم.جالب بودن.از بیرون صدای اهنگ میشنوم. شبیه رپه ولی هی از ریتم میفته. وسطش ی جاهایی یکی اروم میحرفه. ی جاهایی سرفه میکنه. ی جاهایی صدا قط میشه. صدلی بوق ماشین میاد. الان ی موتور رد شد. ماشبن بوق میزنه. صدای اهنگ میاد. بوم بوم بیت. بوق بوق بوق. هی بوق میزنه. دو نفر با هم میحرفن. صدای اهنگ میاد. داره میخونه. ماشین هم بوق میزنه. انگار یکی پشت بلندگو میخونه.عاطفه خابیده. فک کنم توهم زدم. تا حالا اینجوری نشده بودم.وقتی میرم دم پنجره میبینم ک صدایی نمیاد. ماشین هی بوق میزنه. خیلی عجیبه. من تاحالا توهم نزده بودم. واقعیه ولی هیچی نیست. خیلی عجیبه.شاید بهتر باشه بخابم. ترشحات ذهنی یک بیمار بی خواب...
ما را در سایت ترشحات ذهنی یک بیمار بی خواب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ebiikhaab1 بازدید : 89 تاريخ : دوشنبه 5 ارديبهشت 1401 ساعت: 0:38